نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)
2 کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث.
چکیده
زنان به عنوان نیمی از جمعیت انسانی، همواره به نحو مستقیم یا غیر مستقیم، مورد توجه و یا خطاب بسیاری از آیات قرآنی و روایات معصومان (ع) بودهاند، هرچند در اغلب آموزههای دینی دیگر نیز در کنار مردان به طور عام مورد عنایت هستند. دربسیاری از آیات و روایات از زنان به نیکی یاد و توصیه های ارزندهای در استیفای حقوقشان گردیده، اما در مواردی هرچند اندک به ویژه در پارهای از روایات، دستورها ویا نهیهایی برایشان صورت گرفته که گاه طبیعی و منطقی و گاهی هم مشکوک و شبههانگیز مینماید و بوی جعل یا تحریف از آن به مشام نکتهبینان میرسد. یکی از این بازداشتنها، «نهی تعلیم کتابت به زنان» است که با اشکال مختلف؛ تلویحاً و تصریحاً در میان کتب سنی و شیعی دیده میشود. این مقاله، با به کاربستن قواعد حدیثشناسی و واکاوی قرینههای موجود، به تحلیل متنی و محتوایی آن احادیث میپردازد. از طرفی صدور این نهی و امثال این نواهی در فضای خاص اجتماعی و محدود صدر اسلام که افراد و به ویژه زنان، بیبهره از مهارت خواندن و نوشتن بودند و غالباً فرهنگ شفاهی بر مراودات مردم چیره بود و نگارش چندان کاربرد عملی نداشت و چه بسا پرداختن به این امر نه چندان ضروری، آنها را از اموری خطیر که تکالیف اصلی ایشان بود بازمیداشت و مفاسدی را بر زندگی معمولشان بار میساخت، امری معقول و محتمل است و از طرف دیگر این احتمال هم میرود که شاید باورهای سنتی و عرف مردسالار جامعه بدوی و نه احکام و آموزههای دینی منشاء اصلی این آموزهها بوده است. در هر صورت این روایات، حتی در صورت احتمال صحت صدورشان از معصوم (ع)، دلالتی بر حجیت این نهی در مقاطع بعدی تاریخی و جوامع متکثر آینده نخواهد داشت.
کلیدواژهها