چکیده
در نگاه سطحی و ابتدایی بهنظر میآید که مؤلفان تفاسیر روایی بدون هیچ اجتهادی، صرفاً به گردآوری روایات که غالباً بهطور مستقیم به بخشی از الفاظ و عبارات آیات اشاره دارد پرداختهاند. برخلاف این تصور، شواهد نشان میدهد که این مفسران همچون سایر مفسران در راستای کشف مراد و مقصود آیات اجتهاد نموده و در قالب گزینش و چینش روایات به بیان دیدگاههای تفسیری خود پرداختهاند. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی از طریق تطبیق مشهورترین تفاسیر روایی شیعی، وجه تمایز آنها در استفاده از انواع روایات اسرائیلی تبیین و عوامل اثرگذار بر آن واکاوی شده است. از برجستهترین مصادیق تمایز این تفاسیر در مقولهی یادشده، نقل روایات منافی با عصمت انبیاء در تفسیر قمی و در مقابل رویکرد انتقادی سایر مفسران بهخصوص مؤلفان تفاسیر روایی متأخر شیعه؛ فیض کاشانی، حویزی و بحرانی در مواجهه با این روایات است. تمایل بحرانی برای تعمیم داستانهای اسرائیلی به حوزه فضائلنگاری درباره امامان و شیعیان آنها، از دیگر وجوه تمایز این تفاسیر است. توسعه و تساهل در معیارهای اعتبار روایات تفسیری، سیر تطور و تحول اندیشهی کلامی شیعه در گذر زمان و تعمیم قاعده تسامح در ادله سنن به روایات فضائل ائمه از مهمترین زمینههای اثرگذار بر چنین تمایزی هستند.
کلیدواژهها
موضوعات