چکیده
از جمله مباحث مشکل در حوزه روایات اعتقادی، مراد ظاهری احادیث مشهور فریقین است که بر «محرومیتهای زنازادگان» دلالت دارند. مطابق با این روایات، زنازادگان نمیتوانند وارد بهشت شوند، حلاوت ایمان را نمیچشند و از والدین خود نیز بدترند. نکوهش زنازاده و بیان محرومیت او، به صِرف عملی که خود در انجام آن نقشی نداشته، به ظاهر هم با عدل خداوند متعال و هم با آیات و روایات دال بر انطباق جزای اخروی با عمل دنیوی، ناسازگار است و مکلفبودن اینگونه افراد را بیهوده و عبث مینماید. نوشتار حاضر با گونهشناسی، تحلیل اسناد، توجه به خاستگاه صدوری و مکتوب، اعتبارسنجی منابع و نیز تحلیل رهیافتهای حلی عالمان فریقین، سعی دارد به شیوه تحلیلی ـ استنتاجی، به پاسخی اقناعی در خصوص هریک از گونههای این مجموعه روایی دست یابد. ثمره این پژوهش، وصول به هشت گونه نقل است که چالش برخی گونهها با حمل بر قضیه خارجیّه رفع میشود؛ برخی قضیه حقیقیّهای هستند که با حمل بر مجاز، اعم از کنایه و تحذیر، حل خواهند شد و برخی گونهها که در مقام بیان حقیقت هستند و چالش اصلی این حوزه را به خود اختصاص دادهاند، با ارائه وجوه پذیرشی و تأویلی قابل حل است. از میان وجوه تأویلی «زمینه مستعد گناه و دلالت بر علت ناقصه» پاسخ قانعکنندهتری مینماید؛ به این معنا که ولد الزنا بودن علت تامه نیست و زنازاده نیز مانند دیگران، مکلف است. البته نقش عوامل محیطی، وراثتی و ... انکارناشدنی است؛ اما در عین حال، انسان را به ارتکاب عمل مجبور نمیکند بلکه تنها کارش سختتر خواهد بود. از این رو، اثر وراثت در سرنوشت افراد مورد تأیید است، اما این وراثت بهعنوان یک علت ناقصه عمل میکند و نه علت تامه. این رویکرد نشاندهنده پذیرش نسبیت تأثیر وراثت در شخصیت افراد است. عدل الهی نیز با توجه به شرایط خاص هر فرد، مانند زنازادگی یا سایر عوامل محیطی، متفاوت اعمال میشود.
کلیدواژهها
موضوعات